بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آن جا بیا ما را ببین کان جا س
شب عید است و گفتهاند عید از ریشهی «عود» اشتقاق یافته. پیدا شدنِ دغدغهی بازگشت به این وبنوشت، مقارن با ایام مبارکی شد و مبارکیِ ایام را به فال نیک میگیرم و برای نوشتن حرفهایی که لابد باید بگویم، بهامید خدا بازگشایی میکنم این عریضه را.
سعی میکنم از صفای وبلاگنویسی بهره ببرم و در این سیاهه عرایضم را به رؤیت دوستان برسانم.
محسن چاوشی باز آمدم
دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام باز آمدم
Mohsen Chavoshi - Baz Amadam
ترانه سرا : مولانا ؛ تنظیم، میکس و مستر : محسن چاوشی
+ متن ترانه باز آمدم از محسن چاوشی
بازآمدم بازآمدم / از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر / بهر تو غمخوار آمدم
ادامه مطلب
شب عید است و گفتهاند عید از ریشهی «عود» اشتقاق یافته. پیدا شدنِ دغدغهی بازگشت به این وبنوشت، مقارن با ایام مبارکی شد و مبارکیِ ایام را به فال نیک میگیرم و برای نوشتن حرفهایی که لابد باید بگویم، بهامید خدا بازگشایی میکنم این عریضه را.
سعی میکنم از صفای وبلاگنویسی بهره ببرم و در این سیاهه عرایضم را به رؤیت دوستان برسانم.
شب عید است و گفتهاند عید از ریشهی «عود» اشتقاق یافته. پیدا شدنِ دغدغهی بازگشت به این وبنوشت، مقارن با ایام مبارکی شد و مبارکیِ ایام را به فال نیک میگیرم و برای نوشتن حرفهایی که لابد باید بگویم، بهامید خدا بازگشایی میکنم این عریضه را.
سعی میکنم از صفای وبلاگنویسی بهره ببرم و در این سیاهه عرایضم را به رؤیت دوستان برسانم.
بازآمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنموین چرخ آدمخوار را، چنگال و دندان بشکنم
از شاه بیآغاز من، پران شدم چون باز، منتا جغد طوطیخوار را، در دیر ویران بشکنم
ز آغاز عهدی کردهام، کاین جان فدای شه کنمبشکسته بادا پشت جان، گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم، شمشیر و فرمان در کفمتا گردن گردنکشان، در پیش سلطان بشکنم
روزی دو باغ طاغیان، گر سبز بینی غم مخورچون اصلهای بیخشان، از راه پنهان بشکنم
چون در کف سلطان شدم، یک حبه بودم کان شدمگر در
رسائل بندگی
«دفتر دل»
حاجآقا مجتبی تهرانی
مؤسسهی مصابیح الهدی
چاپ ششم این کتاب را از ترنجستان گرفتم چندسالی پیش. با قصد و نیت رفته بودم به کتابفروشی تا برای دوستی که چشمهایش بسته شده بود و در تاریکیها بیقرار، چیزی برای تسکین پیدا کنم. بین کتابهای قفسههای دینی گشتم. اولینبار بود که از آنها چیزی میخواستم. بار اول بود که به دنبال جواب سراغ آنها رفته بودم. درست نمیدانستم دنبال چه میگردم. قفسههای وسطی را مطابق نام
درباره این سایت